وبلاگ شخصی سمیه لاله

امشب برای اولین باره که دارم توی این وبلاگ مطلب میگذارم... پیرو حال ناخوش این روزها وشبهام... پیرو زمزمه همیشگی این روزهام:گره افتاده درکارم... دوست نمیداشتم ونمیدارم که نوشتم بوی دل ناخوش داشته باشه،اونهم اولینش...ولی چه کنم که... راستی هر نازنینی که نوشته من رو میخونه عذرم رو هم پذیرا باشه که وبلاگم رو اینطور بی رنگ ولعاب میبینه،راستش خیلی سریع اومدم ورفتم... به قول ما کردها:دانک هاتن وچوان:آمدنی ورفتنی... وبلاگ شخصی سمیه لاله...ادامه مطلب

داشتم دنبال عنوانی میگشتم که وخامت حال واوضاع رو نشون بده که شنیدم یه پسر بچه توی تی وی گفت : این تو بمیری....

واااااااای خیلی عصبانیو بیحوصله ام اونقدر که نمیتونم ذره ای به زیبانویسی فکر کنم...هیییییییچ چیز این دنیا یا بهتره اصلاحش کنم این زندگی،برام دیگه قابل تحمل نیست....

کاش بودی ،کاش باشی....

وبلاگ شخصی سمیه لاله...

دوست گرامی که به وبلاگ من سرزدی،ازت ممنونم

درصورت امکان این آدرس کانال تلگرام مؤسسه زبان مزیدی رو که ما در اون مشغول کار هستیم منتشر کنید تا همه بتونند از مطالب مفید وآموزنده کانال ما بهره ببرند

//:https

/telegram.me

SLaleh

وبلاگ شخصی سمیه لاله...

سلام...

یه پست خوب پرآب وتاب نوشتم ومتاسفانه نمیدونم چی شد توی سیم ثانیه همش پرید....

منهم که بشدت وقت آزاد دارم و...نمیتونم علیرغم همه اشتیاقم دوباره بنویسم...

فقط همینکه امشب تصمیم گرفتم که وارد یه بسیج جانانه بشم تا عید نوروز...باشد که با اومدن بهار ،بهار هم به زندگی ما بیاد....خدای خوبم،نازنینم کمکمون کن بخاطر امیر عباسم...بخاطر خودمون....

وبلاگ شخصی سمیه لاله...